بهشت دانایی
فرزندان خود را تنها نکنیم ( قسمت اول ) :
تنهایی فرزندان:
تنهایی فرزندان:
اگرچه قول داده بودم نگاههایم درمورد کتاب «حکایت آن اژدها» را به شما بزرگواران تقدیم کنم اما در این مجال، قصد نقد کتاب را ندارم که فرصتی جداگانه می طلبد لذا برداشت هایم از داستان بسیار عمیق «حکایت آن اژدها» را تقدیم می کنم که از نظر حقیر، شاه بیت کتاب است و در میان داستان های دیگر، دلبری می کند و نکات بسیاری را با زبان رمز و اشاره به ما می آموزد. بخاطر همین خصوصیت است که رغبت بیشتری برای نوشتن درمورد آن دارم.
وقتی نوشتن در مورد این داستان را شروع کردم مطالب بسیاری را مرتبط با آن دیدم و باوجود مشغله بسیار ، هر روز دغدغه تکمیل آن را داشتم ولی اگر بخواهم صبر کنم تا برداشت هایم را کامل بنویسم و سپس آن را به شما بزرگواران تقدیم کنم هم مطلب طولانی خواهد شد و ممکن است حوصله ی مخاطبین گرامی سر برود و هم این که این ۱۵ روز وقفه ی پیش آمده در به روزآوری سایت طولانی می شود لذا آن را در چند قسمت ارائه می کنم.
این داستان را با سه عینک و « زاویه دید » متفاوت می توان دید و با هر عینک، مطالب آن رنگ و بویی متفاوت پیدا می کند.
زاویه دید:
زاویه دید:
زاویه دید:
اژدها را می توان سنبل انسان های بزرگ، پدیده های بزرگ و حقایق بزرگ دانست.
از این که اژدها در فرهنگ و ادبیات ایران نماد چه چیزی است گذر می کنم و درمورد این که چرا جناب آقای نادر ابراهیمی برای بیان این واقعیت بزرگ از اژدها استفاده کرده اند قضاوتی نمی کنم اما انتخاب ایشان را می پسندم و به جملاتی که خانم راضیه نایب زاده و آقای دکتر صمد سامانیان در مقاله ی « اژدها در اسطوره ها و فرهنگ چین » آورده اند اشاره می کنم:
« اسطوره آن هنگام ایجاد می شود که ذهن بشری قید و بندها را رها می کند و آزادانه دست به خلاقیتی ماندگار می زند و هنر ، جلوه این خلاقیت است و ادبیات ، بیان این اسطوره و هنر.
… اسطوره ها با تمام راز و رمزهایشان و گاه اغراق بی حدشان شاید واقعیت مادی نداشته باشند ، اما می توان آنها را حقیقتی دانست که زبان دیگری برای بیانشان یافت نشده است. »
اگر بخواهیم شباهت های انسان های بزرگ با اژدها را بشماریم موارد متعددی می توانیم برشماریم اما این موضوع ، مجالی دیگر می طلبد. اما در یک جمله می توان گفت یکی از خصوصیات انسان های بزرگ ، خلاقیت آنها در برخورد با موضوعات مختلف است.
در این نوشتار اژدها را سنبل انسان های بزرگ می بینیم و داستان را این گونه مرور می کنیم:
ای کسی که این مطلب را مطالعه می کنی. گمان نکن تولد یک انسان بزرگ از خانه تو محال است. بسیار دیده ایم که انسان های بزرگ از دامن کسانی متولد شده اند که خود گمان نمی کردند فرزند کوچک و نازنینشان شخصیتی بزرگ خواهد شد و تصور آن را هم بی معنی ( صفحه ۱۱۷ ) می دانستند. شخصیت های بزرگ به جنسیت ( صفحه ۱۱۷ ) خاصی محدود نمی شوند و تاریخ گواه این ادعاست و در صفحات خود نام زنان و مردان زیادی را ثبت کرده است.
کودکی که استعداد بزرگ شدن دارد، همین که ازسوی پدر و مادر و اطرافیان خود دیده می شود بزرگ تر و بزرگ تر می شود. دیده شدن توسط دیگران برای او نقشی حیاتی دارد. اصلا انسان ها این گونه هستند که با دیده شدن امید و انگیزه پیدا می کنند اما داستان بزرگی ، و بزرگ شدن آنها از خانه و خانواده شروع می شود و به قول بعضی ها «کلید می خورد» و پس از آن به جاهای پرجمعیت تر ( صفحه ۱۱۷ ) کشانده می شود.
ابتدا حرکات و نحوه نگاه این بزرگان کوچک نما برای دیگران جالب به نظر می رسد ولی به تدریج تفاوت رفتارها و اندیشه هایشان با سایرین ملموس تر می شود. اطرافیان که از او خوششان آمده توقع می کنند تا کارهای متفاوت بیشتری انجام دهند و از این نکته غافلند که بزرگی و بزرگ شدن هم، یک « مسیر » است و نیازمند گذر زمان. و برای رسیدن به ایستگاههای بعدی باید صبر داشته باشند. چرا که هر اقدام، زمان معینی دارد. ( صفحه ۱۱۸ ) ( به همین خاطر است که انسان های بزرگ، گاهی اوقات صبری عظیم را پیش می گیرند تا جامعه به ایستگاه معینی از رشد و اندیشه برسد و توان درک یک حقیقت و پذیرش آن را پیدا کند. آنها خون دل ها خورده اند تا این مسیر را طی کنند و دهها برابر آن هم خون دل می خورند تا جامعه این مسیر را طی کند. دشمنان حقیقت هم در این مدت آنها را هدف تهاجم های بزرگ فکری و شخصیتی قرار می دهند تا فضا را به نفع خویش تغییر دهند ).
توقع انجام کارهای بزرگ تر از سوی سایرین، شاید قابل قبول باشد اما پدران و مادرانِ این زمین های مستعد، باید توجه داشته باشند که کودکشان هر چه از سایر همسالان خود جلوتر بیافتد به تنهایی نزدیک تر خواهد شد، اما گاه، بی خبر از وقایعی که در آینده منتظر فرزندشان هست توانمندی های ذهنی، فکری و شخصیتی او را با سرعت افزایش می دهند و از این سرخوش هستند که فرزند باهوش و مستعدشان به خوبی همه چیزهایی که به او یاد می دهند را فرا می گیرد.
ادامه دارد ….
توضیح: کلماتی که با رنگ قرمز مشخص شده در داستان « حکایت آن اژدها » آمده است.
عنوان قسمت دوم : آفساید زندگی یا فرصتی برای خلوت با هدف؟ ( به زودی )
